فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی

ساخت وبلاگ
١٢٠٠ تومن ته جیبم بود

میخواستم کرم بخرم نون بخرم اگه شد یه بستنی خوشمزه هم خودمو مهمون کنم

[نیشخند]

+خدایا بی زحمت این شادیو از دل ما نگیر...



فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت: 13:45

ADELEثروتمندترین خواننده جوان در سال ۲۰۱۲ شد .او طی یکسال ۱۴ میلیون پوند در آمد داشته است.به گزارش بروزترین ها او یکی از پرفروش ترین آلبوم های تاریخ دنیای موسیقی را روانه بازار کرد. وی در سن ۲۳ سالگی ثروتی معادل ۲۰ میلیون پوند داشته است که امسال با اضافه شدن ۱۴ میلیون دیگر این ثروت به رقم افسانه ای ۳۴ میلیون رسیده است.

این خواننده افسانه ای در فهرست ثروتمندترین های دنیای موسیقی قرار گرفته است.
وی تنها زن حاضر در این فهرست نیست بلکه همکلاسی سابق وی ” جسی جی” نیز با ثروت ۵ میلیون پوندی اش در این فهرست قرار دارد.

ADELE




فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت: 13:19

پـا بـه پـای کودکـی هایـم بیـا ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی, شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روزهای گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت: 12:54

بن بست دنیاست برای من آغوشت

این اولین باریست که آرزو میکنم

ای کاش به بن بست برسم....!


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت: 12:30



مراسم تشییع مسعود عالی پور سرباز سپاه ناحیه تنگستان که دیروز در سانحه تصادف جان خود را از داست داد عصرامروز در روستای محمود احمدی برگزار می شود


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت: 12:04

در جلسه هیئت دولت
روحانی: تمرکز اصلی در گفتگو با اوباما حفظ حقوق هسته‌ای ایران بود

رئیس‌جمهور تصریح کرد: تمرکز و اولویت اصلی در گفت‌وگو با اوباما بر حفظ حقوق هسته‌ای کشورمان بود و تسریع در رفع موانع موجود، مورد تفاهم طرفین قرار گرفت.

خبرگزاری فارس: روحانی: تمرکز اصلی در گفتگو با اوباما حفظ حقوق هسته‌ای ایران بود

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، هیات وزیران عصر (یکشنبه) به ریاست حجت‌الاسلام حسن روحانی رییس‌جمهور تشکیل جلسه داد.

                                                                                             

 


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت: 11:10

  2 CROSSWORD PUZZLE


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 7 مهر 1392 ساعت: 22:06


دانلود در ادامه مطلب

جلسات هفتگی - ۱۸ شهریور و ۳۱ تیر ۹۲
هیئت سینه زنان عمه سادات(س) - قبله تهران
با نوای کربلایی محمد علي بخشي و کربلایی میثم میرزایی

فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 7 مهر 1392 ساعت: 21:26

به خیلیها میگیم “دوست”…

به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و یه حال و احوالپرسی ساده حرف بزنیم.

خیلی از این “دوست”ها، دوست نیستن.

همکارن، همکلاسین،فامیل دورن،همسایه ن، یه آشنان

”دوست” اونیه که باهاش رازهای مشترک داری.

اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری.

اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی.

اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر کنی.

که اگه دلت گرفت بهش میگی “دلم گریه میخواد!”

اونیه که دستت رو میگیره و میگه “میفهمم”.

که نمیخواد براش توضیح بدی.

اونیه که سر زده خراب میشی سرش.

نمیگی شاید آمادگی نداشته باشه.

چون مهم نیست.

نه برای اون نه برای تو.

حتی اگر خونه ش خیلی کثیف باشه.

یا سرش خیلی شلوغ باشه.

چون همیشه برای تو وقت داره.

دوست اونیه که همیشه برات گزینهء اوله.

اونیه که بهت سرکوفت نمیزنه.

تحقیرت نمیکنه. بهت نمیخنده…

بقیه یا همکارن، یا همکلاسین، یا فامیل دورن، یا همسایه، یا یه آشنان

همهء اینا رو گفتم که بگم آدما عوض میشن

اما معیار دوستی عوض نمیشه.

برای همین یکی که تا دیروز برات “دوست” بود میشه یه خاطره یا یه همکلاسی قدیمی…

بعد اونی که سالها همکلاسی قدیمیت بود برات میشه “دوست”!

پایان .

اينم بخش سرگرمي آپ امروزمون



فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 7 مهر 1392 ساعت: 20:05

داوید ویا در صفه ی اینیستاگرام رسمی خود نوشت :

اولین دربی مادریدی من فراموش نشدنی بود ! کار عالی تیمی !

http://distilleryimage9.ak.instagram.com/0683d47028f611e3a95722000a9f09e9_8.jpg

 


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 7 مهر 1392 ساعت: 18:43

دانش،ميراثي كرانبها، وآداب،زيورهاي هميشه تازه ،و انديشه،اينيه اي شفاف است.

بامردم انكونه معاشرت كنيد،كه اكر مرديد بر شما اشك ريزند و اكر زنده مانديد با اشتياق سوي شما آيند.

ازبيانات امام علی[ع]








































فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 87 تاريخ : يکشنبه 7 مهر 1392 ساعت: 16:58


" تـــو "

دو حرف بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی کـه برای گفتنش ..

جانم به لب رسید و ناتمام ماند ..


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 66 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 21:25

غضنفر لب دریا نشسته بود ,هی می گفت ماشالا ماشالا، ازش پرسیدن چرا هی میگی ماشالا ؟
میگه : پسرم نیم ساعت رفته زیرآب هنوز بالا نیامده !

------------------

قیامت میشه خدامیگه امام و پیغمبر بهشت بقیه برن جهنم غضنفر میره تو صف اماما میگه منم امامم. فرشته ها میبرنش پیش خدا میگن این میگه من امامم . 
خدا میگه : اونو ولش کنید بیایید حیف نون رو بگیرید گیر داده میگه از جای من پاشو !

------------------

امروز به این نتیجه رسیدم که هر وقت میرم کارواش همه پرنده ها اسهال میگیرن...

------------------

دوست دختر غضنفر میخواسته باهاش بهم بزنه غضنفر میفهمه میگه من حامله ام


------------------


کلاهک هسته اى ، نابودی ۲۰۱۲، زلزله ،سیل و…
هیچکدام به اندازه ۳ عدد میس کال مامانت ، ترسناک نیست !


------------------

به نام خدا ، اصغر فرهادی هستم برنده جایزه اسکار
از سال اول دبیرستان در کلاسهای و ازمون های قلم چی شرکت کرده ام !
کانون فرهنگی اموزش قلم چی


------------------

اگه مثل من تنهایید..
اگه مثل من بیکارید ..
اگه مثل من مرض دارید ..
یه قرص جوشان بندازید تو تنگ ماهی قرمزا ، اونا هم براتون هلیکوپتری میزنن ..!


------------------

این ایرانی ها یه مسابقه مهارت شمشیر زنی میذارن . بعد از مسابقه خبرنگار با سه نفر اول مصاحبه می کنه ....
اول میره سراغ نفر سوم:
شما چی شد که نفر سوم شدی ؟
نفر سوم یه مگس رو تو هوا با شمشیر دو نصف میکنه .....
خبرنگاره میره سراغ نفر دوم . نفر دوم هم یه مگس به خبرنگار نشون میده با شمشیر تو هوا دوتا بالشو میزنه ....
خبرنگار هاج و واج می مونه که نفر اول چه شاهکاریه ؟
به نفر اول که غضنفر بوده میگه شما چه مهارتی نشو ن دادی؟ غضنفر یه مگس نشونش میده با شمشیر تو هوا مگس رو میزنه...مگسه اول میفته زمین بعد بلند میشه دوباره پرواز میکنه...
خبرنگارمیگه ...این که رفت!
غضنفر میگه رفت ... ولی دیگه هیچوقت بچه دار نمیشه ....

------------------

دقت کردین تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه ، فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن بارداری!!!!
به این روش میگن گرده افشانی کردن!!!

------------------

یکی باید پیدا شود که به مادران گُل سرزمین من بفهماند که اگر شام دیشب خوردنی بود , همان دیشب خورده میشد فدات شم..!

------------------

فکر نکن جدایی ما مثل نادر و سیمین که اسکار بگیره. به ما زهرمار هم نمیدن برگرد سر زندگیت. اتمام حجت غضنفر با زنش که قهر کرده.

------------------

فقط تو ایرانه که وقتی میخوائیم به یه مهمان تعارف بکنیم که تو خونمون راحت باشه میگیم پا شو شلوارتو در بیار…!!!!

------------------

فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه “عِـه رفت رو پیغامگیرشون” و سریعاً تلفن رو قطع کنه .

------------------

نیوتن در بیانیه ای یادآوری کرد: علاوه بر زمین، یخچال نیز دارای نیروی جاذبه است..

------------------

قط یک ایرانی میتونه با بوق ماشین هم سلام کنه،هم خداحافظی،هم فحش بده و هم تشکر

------------------

فقط ایرانی ها هستند که : تو دستشویی فکر میکنند، تو حمام اواز میخوانند، سر کلاس میخوابند، تو رختخواب تلفن حرف میزنند، موقع درس خوندن بازی میکنند، موقع تی وی دیدن فیسبوک چک میکنند، موقع فیسبوک چک کردن غذا میخورند، سر کار روزنامه میخوانند، و روزهای تعطیل کار میکنند…!

------------------

به طرف میگن اگه گفتی كریستف كلمب چه كار خارق العاده ای انجام داد؟ میگه بدون ویزا و گرین کارت رفت آمریكا !

------------------

نامه زیبای کودکی که از ریاضی متنفر است:
ریاضی عزیز...
لطفا زود زود بزرگ شو و مسأله هاتو خودت حل کن و به دیگران تکیه نکن !

------------------

مادر به پسر هفت سالش: پسرم بیا یکم ریاضی تمرین کنیم با جمع شروع میکنیم اگه دوست دخترت دو تا آبنبات و دو تا بستنی بده جوابت چیه؟ . . .
عاشقتم ، سمانه !

------------------

هروقت رفتین دکتر ازتون پرسید \"اینجا درد میکنه؟\" بهش دروغ بگین !!! چون دقیقا همونجا رو فشار میده بی شعور :|

------------------

دخـتــــــر گـلـــــــم چیـست ؟!
واژه ای است که مادران از آن برای بهره کشی از فرزندان خود در انجام کارهایی از قبیل جارو برقی کشیدن استفاده میکنند!


------------------

٣تا اُسکول دیر به قطار میرسن دنبال قطار میدون ، ٢تاشون با هر بدبختى سوار میشن ، سومى نمیرسه شروع میكنه به خندیدن 
میگن: چرا میخندى؟ 
میگه: آخه اون ٢ تا واسه بدرقه من اومده بودن !!!

------------------

زندگی به سبک آمریکایی :
دختر : پدر من دیروز ازدواج کردم ولی یادم رفت به شما خبر بدم
پدر : مشکلی نداره دخترم ! ولی دفعه بعد یادت نره منو دعوت کنی !!!


------------------

بیچاره اصحاب کهف رفتن 300 سال تو غار خوابیدن بعد پا شدن دیدن پولشون بی ارزشه، میومدن1 شب تهران میخوابیدن به قدرت خدا پی میبردن !

------------------

طبق آخرین نظر سنجی ها یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون تماشای پارکِ دوبل بانوان است !

------------------

میگن تو بهشت نیم ساعت که درس خوندی مامانت میاد با یه لیوان چایی و یه کیک شکلاتی میگه عزیزم خسته شدی دیگه بسه برو فیسبوکت رو چک کن…

------------------

به غضنفر میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟ میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما منتظرم برگرده ببینم چی میشه !

------------------

اول تو آف شو …

------------------

حیف نون با گوش پانسمان شده داشته میرفته، غضنفر ازش میپرسه خدا بد نده چی شده؟ میگه گوشم درد میكرد رفتم كشیدمش !غضنفر می گه همین كارها رو میكنین كه براتون حرف در میارن! لااقل پرش میكردی!

------------------

وآنگاه که زائران خانه خدا به جایگاه شیطان سنگ میزدند شیطان پنجره رابازکردوگفت: پنجره دن داش گلیر آی بری باخ بری باخ!!

------------------

حیف نون به دوست دخترش میگه : میخواى جایى رو كه ختنه كردم بهت نشون بدم ! 
دختره میگه : آره از خدامه ! 
حیف نون میگه : همون بیمارستان روبرویى !

------------------

لغتنامه جدید ! 

category این گربه کدوم گوریه 
Morphin باید بیشتر فین کنی 
Misscal دختر نابالغ 
Freezer حرف مفت 
Already گند زدی به همش

------------------

سؤال مهم حیف نون: ما نفهمیدیم وقتی میگن به افتخارشون دست بزنید "دقیقاً به کجاشون"دست بزنیم!؟

------------------

پسر غضنفر میخواسته از خونه بره بیرون ، میگه : ساعت ۱۲-۱۱ میام 
غضنفر بهش میگه: حالا خودت به درک! اون دختره صاحاب نداره !؟

------------------

مصارف جعبه یكبار مصرف پنیر در اصفهان: 
1- خود پنیر 
2- قالب یخ 
3- جا قرصی 
4-جامدادی 
5- جا ادویه 
6- پیمونه برنج 
7-نگهداری رب 
8-نگهداری پیاز داغ 
9-جا صابونی 
10-كاسه حمام 
11-تفاله گیر ظرف شویی 
12-تحویل به بازیفت 
13-افسوس خوردن كه: حیف بود هنوز میشدازش استفاده كرد !

------------------

میگن هر نخ سیگار 3 دقیقه از عمر آدم کم می کنه! 
همچنین ثابت شده اگه از چیزی لذت ببری 5 دقیقه به عمر آدم اضافه میشه! 
نتیجه : سیگارتون رو با لذت بکشید تا 2 دقیقه به ازای هر نخ سیگار به عمرتون اضافه بشه........!!!!!!!

------------------

از یه متاهل پرسیدن طولانی ترین شب سال كیه؟ گفت شبی كه با زنت قهری و دامن كوتاه پوشیده!

------------------

دﺧﺘﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟ 
ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟ 
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟ 
ﭘﺴﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟ 
ﺩﺧﺘﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ 
ﭘﺴﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ 
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳـﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ 
ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ چهار ﻭ سی ﻭ هشت ﺩﻗﯿﻘه !!!

------------------

پسر 24ساله،به دختر23ساله بامن ازدواج میكنى؟ دختر برو گمشو عوضی دهنت بو شیر میده
پسر3ساله به دختر23ساله بامن ازدواشش میكنى؟ دختر اره قربونت برم الهى!

------------------

ما که ۸/۸/۸۸ ازدواج نکردیم، ۱۱/۱۱/۱۱ هم باز ازدواج نکردیم، صبر کنیم تا ۹/۹/۹۹ شاید فرجی شد 
(درد دل دو دختر دم بخت )

------------------

آمریکایی ها تو فکر اینن که کی برن مریخ ... ما ایرانی ها نهایت فکرمون اینه که کی بریم تایلند ! 
به سلامتی ما ایرانیا

------------------

آخرین خبر: تحقیقات غضنفر برای شمارش پله های پله برقی بی نتیجه ماند!

------------------

شرایط بحرانی ینی اینکه بابات بهت زنگ بزنه بگه کار مهم دارم پسورد لپتاپت چیه تو هم رمزت از خاک بر سری ترین کلمات تشکیل شده باشه !

------------------

گاز چیست ؟ اوج محبت حیف نون به همسرش که گاهی موجب قطع عضو می گردد..!

------------------

اصفهانیه از تهرانیه میپرسه كه چیكار میكنید كه زنهاتون دوستتون دارند؟ تهرانیه میگه: وقتى ظرف میشوره بغلشون میكنیم، نازشون میكنیم، بوسشون میكنیم. 
اصفهانیه میگه: شیرم همینجورى باز؟!!!

------------------

فرقی ندارد که یک گاگول بی سواد باشی یا یک دانشمند در هر صورت پشت یک ماشین شاسی بلند آقا مهندس می شوی
.


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 82 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 20:38




من یک انسانم!!!




اگر به خانه ی من آمدی...برایم مداد بیاور.....مداد سیاه...



می خواهم روی چهره ام خط بکشم تا

به جرم زیبایی در قفس نیفتم،

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم !

یک مداد پاک کن بده برای محو لبها...

نمی خواهم کسی به هوای سرخی شان .. سیاهم کند!

یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم....

شخم بزنم وجودم را ...

بدون اینها راحت تر به بهشت می روم گویا!

یک تیغ بده؛ موهایم را از ته بتراشم....

سرم هوایی بخورد... و بی واسطه روسری کمی بیاندیشم !

نخ و سوزن هم بده، برای زبانم می خواهم ...

بدوزمش به سقف....اینگونه فریادم بی صداتر است!

قیچی یادت نرود......

می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم !

پودر رختشویی هم لازم دارم.....

برای شستشوی مغزی....مغزم را که شستم ،

پهن کنم روی بند...

تا آرمانهایم را باد با خود ببرد

به آنجایی که عرب نمی انداخت...

می دانی که؟ باید واقع بین بود !

صدا خفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر......

می خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب ،

برچسب ف ا ح ش ه می زنندم....

بغضم را در گلو خفه کنم!



یک کپی از هویتم را هم می خواهم....

برای وقتی که خواهران و برادران دینی

به قصد ارشاد، فحش و تحقیر تقدیمم می کنند !

تو را به خدا....

اگر جایی دیدی "حقی" می فروختند .....

برایم بخر....تا در غذا بریزم....

ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !

و سر آخر اگر پولی برایت ماند ...



برایم یک پلاکارد بخر......به شکل گردنبند.....

بیاویزم به گردنم....و رویش با حروف درشت بنویسم:

من یک انسانم ...



من هنوز یک انسانم .... من هر روز یک انسانم .....

من هنوز یک زنم...



فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 77 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 20:18

تو  ز من پرسیدی که دوستت دارم؟

و من انجا همهتن چشم شده بودم و تو را میدیدم ....

تو ز من رنجیدی و نمیدانستی من به اندازه ی یک عمر دل تنگ و غمین

و به اندازه یک دنیا بغض

و به اندازه صد نگاه پر اشک به غروب....

من تمنای یک نگاه تو میشوم هر روز... هر شب....

وچه سخت.... وچه دیر....

شدی اگه ز راز نگهم

ولی اکنون که اسیر خاکم

نه کسی مانده برایت

نه دلی انده به پایت

و چه زود

و چه ناغافل....

گرداب زمان همه را میبردو تو می مانی و یک اه

و یک حسرت لا یتناهی که ای کاش....


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 79 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 19:52

62225840683856273802.jpg

در ایام هفته دفاع مقدس در روز پنجشنبه چهارم مهرماه

سال 1392تعدادی از اعضای طرح صالحین

v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);}

حلقه نوجوان پایگاه ام البنین(س)از مادر شهید حسن نعمتی پور دیدار کردند.

مادر شهید که از این دیدار بسیار خرسند بود به نقل از خاطراتی پندآمیز از شهید معزز پرداخت.

57249963904225186340.jpg


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 19:16


 مدیرمسئول روزنامه کیهان با اشاره به مباحث مطرح‌شده درباره مکالمه تلفنی رؤسای جمهوری ایران و آمریکا، گفت: چنانچه طبق گفته روحانی، این درخواست از سوی اوباما بوده باشد، نشان می‌دهد دولت آمریکا در حد اعلام نظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت ندارد.

a000608.jpg - 8.42 Kbسیرنیوز؛ حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان با اشاره به مباحث مطرح شده درباره اینکه چه کسی درخواست مکالمه تلفنی اوباما و روحانی را داده است، گفت: دقایقی بعد از گفت‌وگوی تلفنی آقای روحانی با اوباما، خانم رایس مشاور امنیت ملی در مصاحبه با CNN اعلام کرد که این مکالمه تلفنی به درخواست روحانی صورت گرفته و تاکید کرد که این درخواست برای آنها تعجب آور بوده است.
 
وی افزود: سوزان رایس می‌گوید، به ما اطلاع دادند آقای روحانی مایل است در حالی که می خواهد از نیویورک خارج شود، از طریق تلفن با اوباما گفتگو کند.
 
شریعتمداری همچنین با اشاره به اظهارات روحانی بعد از ورود به تهران مبنی بر اینکه درخواست برای گفت‌‌وگوی تلفنی از سوی اوباما بوده است، اظهار داشت: اظهارات جناب آقای روحانی نشان می‌دهد علاوه بر اصل گفتگو که جای بحث و بررسی دارد، این نکته که چه کسی برای گفت‌وگو پیش قدم شده است نیز از نگاه هر دو طرف اهمیت داشته و آنها حیثیت خود را در گرو آن می‌دانند.
 
این کارشناس مسائل استراتژیک تصریح کرد: این ماجرا از 2حال خارج نیست، اول آنکه در خواست گفتگو از سوی روحانی بوده است که اگر اینگونه باشد اظهارت رئیس جمهور محترم هنگام ورود به تهران که طرف مقابل را درخواست کننده گفتگو معرفی کرده با شعار دولت راستگویان تناقص دارد و انتظار این بوده و هست که رئیس جمهور محترم واقعیت ها را با مردم در میان بگذارند.
 
وی افزود: اما چناچه این درخواست از سوی اوباما صورت گرفته باشد، نشان دهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلام نظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست؛ بنابراین سوال بعدی آن است که جناب روحانی با چه تحلیل و تفسیری به اوباما و دولت وی اعتماد کرده و از این به اصطلاح اعتماد متقابل با آن همه تبلیغات پرحجم یاد می‌کند.
 
شریعتمداری تاکید کرد: البته اینکه دولتمردان محترم اصرار دارند اوباما را درخواست کننده مکالمه بنامند نشان می دهد خود آقایان به زشتی و پلشتی این اقدام اعتراف دارند.


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 18:44

دوره دوستی ام با قلعه که اینجا در حال اپ شدنه و کل ماجرا مشخصه...وقتی نامزد شدیم هنوز انقد بچه بودیم به نامزدا نمی خوردیم و دوبار تو پارک موتور گشت کلانتری بهمون گیرداد. یه قرون پول نداشتیم و دغدغه این بود که خوب حالا که حرفمون به کرسی نشست از کجا و چطوری شروع کنیم که این حرف به کرسی نشسته هی به کرسی های بالاتر برسه....

قرار بود شش ماه نامزد بمونیم و هنوز درس و مدرسه دبیرستان و تموم نکرده بودیم...واحد های عقب افتاده باید پاس میشد و من هنوز در رویای کنکور بودم...مهمونی های پاگشا بود و روزهای طلایی نامزدی...بعد شش ماه با کلی حرف و حدیث عقد شدیم و شروع به کار قلعه و اغاز پس انداز...

یک پروسه ای شروع شده بود که باید باتمام توان می دویدیم تا به نتیجه های خوب برسد و از هر گوشه ای زمزمه ای نیاید که  دیدی بدبخت شدی و عده خیلی زیادی خوشحال شن....

طی دوران عقد طی یک تصمیم ناگهانی و سخت راضی شدم قلعه بره خدمت و حرفهای خاله زنکی خانواده رو به خودم خریدم...بنابراین عقد کردگی ما ۵سال طول کشید....خودتون بخوانید قصه را...

قلعه رفت خدمت و پس اندازی که طی سه سال قبل کرده بودیم دستم بود و یه کارهایی میکردم که بیشتر شود...

قلعه امد و ما جشن عروسی مون رو اردیبهشت ۸۳گرفتیم...برنامه های زیادی داشتیم و باید خودمون و بالا می کشیدیم...جوری پیش رفتیم که سه سال بعد عروسی خونه خریدیم و برنامه صاف کردن وام خونه پیش رو بود...

بعد باید فکر ماشین خریدن و میکردیم و چون دلمون میخواست اگه قراره بچه دار شیم بچه مون اسایش داشته باشه...و بعد تصمیم به بچه دار شدن و باز هم فروش خونه و خرید خونه جدید....و حالا یک تصمیم جدید..

این یه بیوگرافی مختصر از سال ۷۸که نامزد کردیم تا این لحظه در سال ۹۲...

در کل خواستم بگم که شروع رابطه ما مثل یک جویبار شروع شد و هرروز بخاطر یک تصمیم خروشش بیشتر شد و یک رودخانه شد و هرگز از پیشرفت و تلاش دست نکشید ....اینها باعث شد رابطه مون و زندگی مون هرگز یک نواخت نشه و تصمیم های جدید هیجان تازه ای هم بدهند...

اینها روال فرمولی اش بود که همیشه رابطه مون و تازه نگه داشت...پیشرفتمون و موفقیت های مالی هم رابطه مون  رو ارزشمند تر کرد.اگه یکجا مینشستیم و مثل اب راکد بودیم و امروزمون با دیروز فرق نمیکرد خسته می شدیم و پشیمون....

اما پله پله بالا رفتیم و لذت عشق هم بیشتر شد...رمیصا جانم این مختصری از پایداری رابطه ماس...من از شما چیز زیادی نمیدونم....تو خودت یک فرمول از گذشته و حال زندگی ات تهیه کن و ببین کجای این زندگی هستی و درچه حالی...از طرف من هر حرفی که به دردت بخوره ناقابله ....


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 67 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 18:06

پشت اتوبوس نوشته بود: "سفر بخیر"! پسرک نمی دانست ماشین معنایش چیست؟ از نظر او سفر همیشه خوب بود و خیر! اتوبوس از مقابل ماشینشان گذشت و رفت. پدر پایش را روی گاز گذاشته بود و تخت گاز می رفت. چنان که هیچ ماشینی به گرد سرعتش نمی رسید. لحظه ای بعد در پمپ بنزین وسط اتوبان توقف کوتاهی داشتند و باز هم حرکت! روی دیوار پمپ بنزین جمله ای نوشته بود: "به کجا چنین شتابان؟". پدر جمله را بلند خواند و بعد پوزخندی زد و گفت: به کجا؟ معلوم است ... مقصد دوراست و ما عجول!

راه طولانی و خسته کننده بود، اما پدر معتقد بود که باید تخت گاز رفت و زمان را به محاصره درآورد. هوا رو به تاریکی بود و هنوز تا مقصد راه زیادی مانده بود. پسرک دلش می خواست از ماشین پیاده شود و کمی شیطنت کند، اما عجله پدر به او این امکان را نمی داد که کناره جاده از هوای آزاد لذت ببرد و خستگی در کند. ماشین همچنان در حرکت بود و پای پدر سرسختانه، بر پدال گاز می فشرد ...

هوا تاریک تر و تاریک تر می شد و ستاره ها کم کم چشمک زنان در آسمان خودنمایی می کردند. پسرک سرش را به سمت آسمان بلند کرد اما سرعت ماشین آنقدر زیاد بود که ستاره ها عقب می ماندند و ماشین از زیبایی آنها عبور می کرد. پلک های پسرک سنگین شده بود و احساس خستگی شدید می کرد. پس سرش را روی شانه مادر بزرگ گذاشت و با نوازش او آرام به خواب رفت. شاید خدا نمی خواست که او بیدار باشد و صحنه دلخراشی را که لحظه ای بعد رخ خواهد داد ببیند.

پسرک که خوابید، سکوت سردی فضای ماشین را فراگرفت. مادر بزرگ خمیازه ای کشید و مادر سرش را که دردی مبهم گرفته بود به پشتی صندلی ماشین تکیه داد. پدر اما حاضر نبود حتی لحظه ای اتومبیل را نگه دارد و هوایی بخورد. سرانجام مادر و مادربزرگ هم به خواب رفتند و حالا پدر با سرعت بیشتر حرکت می کرد که سریعتر به مقصد برسد.

راه یکنواخت و طولانی بود و پدر که از صبح رانندگی کرده بود، در پاهایش احساس خستگی می کرد. با این حال معتقد بود که باید از زمان استفاده کرد و سریعتر به مقصد رسید. در همین فکرها بود که حس کرد پلک هایش سنگین شده و به سختی باز مانده اند. با این حال لجاجت می کرد و آنقدر به خودش مطمئن بود که هیچ گاه تصور نمی کرد، خواب بر او غلبه کند. اما آدمیزاد ضعیف است و غیرقابل پیش بینی؛ حادثه هم هیچ گاه خبر نمی کند.

شاید در یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد، آنچه نباید اتفاق می افتاد. همه اعضای خانواده در خواب بودند که ناگهان با یک صدای مهیب از خواب بیدار شدند و بعد هیچ کس به یاد نیاورد که چه اتفاقی افتاده است. وقتی چشمان پسرک باز شد که پرستار، تخت او را با عجله از راهروی طویل بیمارستان عبور می داد و پسرک فقط مهتابی های سقف راهروی بیمارستان را می دید که با سرعت از جلوی چشمانش می گذشتند.

اولین چیزی که در حین درد شدید به ذهن پسرک رسید این بود که خوب شد ماهی کوچولو را با خودم نیاوردم و گرنه در تصادف از بین می رفت. پسرک در فکر ماهی اش بود و نمی دانست که پدر لحظه ای پیش در اتاق
icu
جان باخت و او را با تمام آرزوهای کودکانه اش تنها گذاشت ...

اصولا تصادف کلمه وحشتناکی است و هیچ کس دلش نمی خواهد این پدیده دلخراش را تجربه کند. اما از زمانی که اتومبیل اختراع شده تصادف هم جزو مسائل اجتناب ناپذیری شد که با این ارابه آهنی مناسبت پیدا می کرد. طبیعتا از زمانی که اتومبیل وارد ایران شد، تصادف هم همراه با آن به کشور ما آمده اما اینکه اولین تصادف در چه زمانی در ایران اتفاق افتاده مساله جالبی است که جای تامل دارد. واقعا اولین قربانی تصادف در ایران چه کسی بود؟

اما خوب که نگاه کنیم می بینیم نمی توانیم تقصیر بی احتیاطی خودمان را گردن فلک و روزگار و سرنوشت و خدا بیندازیم و بگوییم همه برای ما بدخواسته اند. واقعیت این است که خدا هیچ وقت برای بندگانش بد نمی خواهد. این خود ما هستیم که با ندانم کاری بدی ها را وارد زندگی می کنیم و به چه کنم چه کنم می افتیم.

از کشته شدگان که بگذریم، می رسیم به مصدومان تصادفات که این افراد هم درجه مصدومیتشان یکسان نیست گاهی یک فرد آسیب دیده از تصادف ناچار است تا آخر عمر عواقب ناشی از تصادف را به همراه داشته باشد. قطع عضو یا قطع نخاع، شکستگی دست و پا و لگن و سر و سایر موارد تنها بخش کوچکی از عوارضی است که آسیب دیدگان حوادث رانندگی را تحت تاثیر قرار می دهد و اینها آسیب های آشکار یک تصادف است، چرا که یک تصادف آسیب های پنهان را هم به دنبال دارد. ضمن اینکه هزینه های کمرشکن درمان هم بر فرد آسیب دیده و خانواده اش تحمیل خواهد شد.

همه اینها هشداری است برای ما که دلمان می خواهد همه روزهای زندگی مان زیبا باشد. برای ما که هر ساله در اولین لحظات سال بر سر سفره هفت سین دعا می کنیم حول حالنا الی احسن الحال. اما آیا برای احسن الحال تلاشی می کنیم؟ آیا برای دوام سلامتی احتیاط می کنیم؟ آیا به خاطرمان می سپاریم که دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است؟ اما ای کاش برای برآورده شدن دعاهایمان کمی هم تلاش کنیم و برای سفری سالم و آرام کمی احتیاط به خرج دهیم تا سفرمان عزا نشود. و تابستان که یکی از فصل های پر سفر است، اما باید به هر نحوی تلاش کرد تا سفر را بر خود و دیگران به خیر منتهی کنیم.


نویسنده :  خانم سمیرا مقصودی

 


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 76 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 14:40

شانس

 

نام مستعار خداست

 

آنجا که نمی خواهد امضایش پای داده هایش باشد

 

پس هر گاه شانس آوردید بدانید که کار خداست

 

                                    


فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 72 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 14:20