تو ز من پرسیدی که دوستت دارم؟
و من انجا همهتن چشم شده بودم و تو را میدیدم ....
تو ز من رنجیدی و نمیدانستی من به اندازه ی یک عمر دل تنگ و غمین
و به اندازه یک دنیا بغض
و به اندازه صد نگاه پر اشک به غروب....
من تمنای یک نگاه تو میشوم هر روز... هر شب....
وچه سخت.... وچه دیر....
شدی اگه ز راز نگهم
ولی اکنون که اسیر خاکم
نه کسی مانده برایت
نه دلی انده به پایت
و چه زود
و چه ناغافل....
گرداب زمان همه را میبردو تو می مانی و یک اه
و یک حسرت لا یتناهی که ای کاش....
فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی...
ما را در سایت فروش انواع ساعت مچی ، لوازم آرایشی بهداشتی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bahman foroshgah16918 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 19:52